در یکی از کوچه های خیابان نوفل لوشاتو پیتزا فروشی ای به اسم پیتزا داوود وجود دارد، این گونه روایت می شود که اولین پیتزا فروشی در تهران بوده. مغازه پیتزا فروشی در کوچه ای دنج و خلوت قرار دارد، صفا و صمیمیت و دوست داشتن در نگاه اولی که به کوچه می اندازی نمایان است.
صاحب پیتزا فروشی شخصییتی به اسم آقا داوود است که با چهره ای مهربان و داشتن شکمی بزرگ و انبوهی ریش و پیشبندی که همیشه بر کمر دارد میزبان مشتریان است.
فضای کوچک و صمیمی مغازه با قرار گرفتن میز و صندلی های چوبی منحصر به فردش و با یخچال قدیمی زاگرس و نوشابه های شیشه ای پپسی فضای خاصی به مغازه داده است .
با سیامک سالکی پیتزایی سفارش می دهیم با دو تا نوشابه پپسی و ازانبوه جمعیت به داخل کوچه می رویم ، هنوز روی پله های پیاده رو نشسته که آقا داوود صدایم می کند و حدود 300گرم کالباس مارتادلا به من می دهد، تا آماده شدن پیتزا با سس قرمز فراوان و آویشن با سیامک به رگ و ریشه می زنیم ( کالباس ها رایگان به مشتری داده می شود و تا سیر نشوی دادن کالباس ادامه دارد تا خودت اعلام آتش بس کنی؟ ) روی پله های بیرون مغازه نشسته ایم و مشغول خوردن کالباس ها هستیم که چشممان می افتد به خانه های داخل کوچه، از ظاهر خانه ها می شود حدس زد که بورژوایی و نوستالژی دهه پنجاه و شصت هستند، بی اختیار یاد ساکنان خانه می افتم که چه کسانی می توانستند در این خانه ها ساکن باشند، یا دیگر در جمع ما تیستند و یا به جای دیگر نقل مکان کرده اند و الان خانه ها با معماری آن دهه ها متروک هستند.
آقا داوود صدا می زند یه مخلوط، مشغول خوردن پیتزا می شویم و از پیتزا لذت می بریم، یکی از دلایل لذت بردن این است که مثل پیتزا فروشی های بالاشهر افراد سوسول و پسرهای ابرو برداشته را در کنارت نمی بینی.
آماده رفتن می شویم و چند قدم بر نداشته، کارگر زحمتکش شهرداری را با لباس نارنجی ملاحظه می کنیم که جارویش را در کنارش گذاشته و مشغول خوردن پیتزا است ؟ یا علی مدد آقا داوود .
کات.