-
سینمای پارس یاد آور سینمای تشویقی
جمعه 1 مردادماه سال 1389 23:01
برای دیدن فیلم پسر آدم،دختر حوا (رامبد جوان) به سینمای پارس واقع در میدان انقلاب رفتم که به هوای خودم یک تغیری در سینمای خودم ایجاد کنم. سه شنبه بود و قیمت بلیط نیم بهاء(1500تومان) ، به همین علت سالن تقریبا" پر بود. وارد سالن سینما شدم ، فضای سینما در نگاه اول خیره کننده بود ، به این دلیل که می شد حدس زد که از...
-
آشفته بازار و خاطرات 700 تومانی
یکشنبه 27 تیرماه سال 1389 23:39
قصد میدان توپخانه را کرده ام که بروم بازار مرکز فیلمهای مجاز ایرانی و خارجی که چند فیلمی تهیه کنم. از کنار مغازه رد میشوم که داخل کارتونی تعدادی فیلم قرار گرفته است و فیلمهای اورجینال را به قیمت 700 نومان حراج کره است. فیلمها را ورق میزنم و با ورق زدن هر کدام از فیلمها خاطراتم را ورق میزنم. کات.
-
سینما سینماست ...
جمعه 2 مردادماه سال 1388 02:15
خاطراتم را به یاد می آورم ، خاطرات روزهای خوش با سینماهایی چون توسکا و شیرین واقع در راه آهن (سرپل جوادیه) که مرا به روزهای عاشق شدن به سینما و علاقمندی و دل بستن به هنر هفتم می اندازد . روزهایی که من با شوق فراوان هفتصد تومانی از پول تو جیبی های دوران نوجوانی ام فراهم میکردم و برای دیدن فیلم مورد علاقه ام به سینمای...
-
پیتزا داوود مرامت را عشق است
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 01:55
در یکی از کوچه های خیابان نوفل لوشاتو پیتزا فروشی ای به اسم پیتزا داوود وجود دارد، این گونه روایت می شود که اولین پیتزا فروشی در تهران بوده. مغازه پیتزا فروشی در کوچه ای دنج و خلوت قرار دارد، صفا و صمیمیت و دوست داشتن در نگاه اولی که به کوچه می اندازی نمایان است. صاحب پیتزا فروشی شخصییتی به اسم آقا داوود است که با...
-
سینمای فرهنگم آرزوست
سهشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1388 03:47
۱ - اصرار حامد دوستم برای رفتن به سینما فرهتگ (دو راهی قلهک) برای دیدن فیلم کینه2 و لذت بردن از فیلم روی پرده عریض سینما. 2- رفتن به سینما و فیلم ژانر ترسناک را دیدن که خدایی روی پرده فیلم ترسناکی بود. 3- فیلم شروع می شود و عده ای که تیپ های عجق وجق زده اند و تمام اندام های آنها چه پسر و چه دختر با نگاه اول نمایان...
-
به یاد صمد صادق نژاد
چهارشنبه 5 فروردینماه سال 1388 02:46
آه ای برادران در میانهُ راه خرد از کف دادم درست در میانهُ راه بود که به دشت نگاه کردم به آسمان و به کوه های دوردست به نبود دیگران به سکوت واکمن بدون باطری به زانوان خسته ام درست در میان راه بود که عاشق شدم عاشق بودن وشاید تنها دلیلش آن دست هایی بود که جا گذاشته بودم در میانه راه بود که ... ( کتاب فریاد سکوت ـ صمد صادق...
-
به یاد چهلمین روز در گذشت مادربزرگ سیامک سالکی
یکشنبه 25 اسفندماه سال 1387 04:34
از اولین باری که با سیامک سالکی به منزلشان رفتم حدوداً سه سال می گذرد ، در نمای اولی که به خانه انداختم پیرزنی با موهای یک دست سفید بر روی مبل کنار شومینه و رو به پنجره نشسته بود ، با وجود این که شب بود و از داخل خانه بیرون معلوم نبود به تاریکی شب ذل زده بود. آن شب گذشت و من در این سه سال در دفعات متعددی که به آنجا می...
-
ستاره ها پر پر می شوند
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1387 02:40
نوشته ای بر فیلم ستاره می شود ( فریدون جیرانی ) فیلم را قبل تر در جشنواره فیلم فجر دیده بودم و از فیلم خوشم آمده بود و برای اکران عمومی فیلم که اعلام شده بود و پوسترهایش را در سینما ها به عنوان برنامه آینده می دیدم خودمو آماده می کردم که یکبار دیگر فیلم را ببینم ، که به یکباره فیلم به حالت تعلیق در آمد تا به امروز که...
-
شوخی
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1387 04:03
این جا کتاب شعر مرا سگ نمی خرد دندان این شغال کسی را نمی درد بی خود کنار آیینه ها منفجر شدم شرط جناق سینه ی ما را که می برد؟ اندیشه فولادوند
-
یادداشتی بر فیلم عیار ۱۴ ( پرویز شهبازی )
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1387 03:59
فرصت بده تا منصور به مغازه طلا فروشی ات بیاید و برای دخترش طلا بگیرد. از پرویز شهبازی که دوستش داری و 6 سال انتظار فیلم بعدی اش را کشیده ای ، نوشتن کار سختی است. در شهر کوچکی ، طلا فروشی چند سال پیش دزدی را تحویل پلیس داده ، حالا دزده به شهر برگشته...... ایده کلی فیلم این است. فرید تنها طلا فروش شهری کوچک است که با...